خصوصی

اینجا بلند فکر میکنم

خصوصی

اینجا بلند فکر میکنم

فقط جهت نظم دهی به فکر ها و اینکه جایی مکتوب بماند اینجا را ایجاد کرده ام، برایم مهم است بقیه چه میگویند و چه بازخوردی دارد فکرهایم وگرنه فایل های ورد و لپ تاپ شخصی را خدا از من نگرفته بود ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

من آنم که رستم بود پهلوان ...

هو الحق

 
رییس جمهور دیشب در مراسم افطاری با استانداران و معاونان وزرا سخنانی پیرامون صلح و خواست مردم ایراد کرد

« امام مجتبی(ع) در شرایط حساس تاریخی امانت مسلمین را بر عهده گرفتند که امت اسلامی دچار انشقاق، افتراق و فاصله بود و تصمیم‌گیری در چنین مقطعی بسیار سخت است. البته برخی تصور می‌کنند تصمیم‌گیری برای شهادت سخت است، اما بی‌تردید تصمیم‌گیری برای صلح، سخت‌تر از تصمیم‌گیری برای جنگ است و آمادگی برای نثار آبرو مهم‌تر از نثار جان و خون در راه خدا است.

امام حسن(ع) تصمیمی گرفتند که مقام معظم رهبری از آن به عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند. زمانی که امام مجتبی(ع) تصمیم‌ به صلح می‌گیرند یکی از یاران امام علی(ع) پیش ایشان آمد و گفت: ای کاش من مرده بودم و این منظره را نمی‌دیدم و امام در پاسخ وی گفت وقتی دیدم اکثریت مردم این را می‌خواهند نخواستم چیزی که مردم نمی‌خواهند بر آنها تحمیل شود.

امام حسن(ع) می‌خواهند به ما یاد بدهند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم گرفت
شجاعت در مراحل و مقاطع مختلف و در برابر شرایط گوناگون تاریخی معنای خاص خود را دارد و امام مجتبی(ع) آن تصمیم سخت را اتخاذ کردند و ما هم باید راه و مسیر امام مجتبی را دنبال کنیم.» 

 

آیا امروزباید روحانی از خود شجاعت به خرج دهد و صلح را بپذیرد یا او میخواهد صلحی را تحمیل کند ؟ 

به نظر می آید سه اصل وجود دارد در ماجرای صلح امام حسن که رئوس مطالب اند به طوریکه اگر آن سه اصل مفهوما در زمان حال هم موجود باشد آن وقت میتوان گفت که امروز هم شرایط جوری است که الا و لابد باید صلح را پذیرفت

یک  ، شرایط دشمن و شناخت جامعه از او 

دو ، شرایط جامعه اسلامی 

سه ، جایگاه حاکم اسلامی و نفوذ او میان مردم

معاویه چگونه دشمنی بود ؟ شهید مطهری اینطور نقل میکند

« معاویه در زمان علی ( ع ) معترض بوده است که من فقط میخواهم خونخواهی عثمان بکنم ، و حال میگوید من حاضرم به کتاب خدا و به سنت پیامبر و سیره خلفای راشدین عمل کنم، برای خودم جانشین معین نمیکنم ، بعد از من خلافت مال حسن بن علی است و ... ، فقط انها تسلیم امر کنند یعنی همین مقدار امام حسن اجالتا کنار برود ، کار را به من واگذار کند و من با این شرایط عمل میکنم . معاویه ورقه سفید امضا فرستاد ، یعنی زیر کاغذی را امضا کرد و گفت هر شرطی که حسن بن علی خودش مایل است در اینجا بنویسد من قبول میکنم ... تا آن وقت هنوز صابون اینها به جامه مردم نخورده بود. »

معاویه شرایط بسیاری را برای صلح پذیرفته بود، نه از امام حسن خواسته بود که با او بیعت کند، نه از او خواسته بود که معاویه را امیرالمومنین بخواند، حتی اگر امام میگفت جان شیعیان در خطر است امضا میکرد که تمام شیعیان پدرت علی در امن و امان باشند و میگفت که روی تمام کینه های گذشته که از صفین با آنها دارم قلم میکشم، حتی پذیرفته بود که حاضر است قسمتی از مالیات را نگیرد و اختصاص بدهد به امام به این جهت که از نظر مالی امام محتاج او نباشد و شیعیان و کسان خودش را آسوده اداره کند

« اگر امام حسن با این شرایط صلح را قبول نمیکرد امروز در مقابل تاریخ محکوم بود ... معاویه با آن دستپاچگی که داشت تمام این شرایط را پذیرفت. ... شرط کرده بود که خلافت بعد از او به حسن بن علی و بعد از او به حسین بن علی تعلق داشته باشد ، ولی بعد از هفت هشت سال که از حکومتش گذشت شروع کرد مسئله ولایتعهد یزید را مطرح کردن و ... مزاحم شیعیان امیرالمومنین شد به اشد درجه و ... » 

 

شرایط آن موقع جامعه اسلامی و حاکم اسلامی چگونه بود ؟

 بله جامعه ای بود متشتت و افراد زیادی نبودند که حاضر به جنگ باشند و امام هم این مسائل را به روشنی میدید، اگر جنگی به پا میشد نتیجه روشنی در پی نداشت و احتمال شکست امام بسیار زیاد تر هم بود و مثل قیام امام حسین هم نبود که 18 هزار نفر نامه بنویسند و امام را فرابخوانند، ضمنا امام حسن خودش حاکم جامعه اسلامی بود و امام حسین در مقام معترض و تازه آن موقع مردم کوفه 20 سال بود که دیده بودند معاویه چه ها که با این پیکر اسلام نکرده و چیزی از آن باقی نگذاشته و امام حسین آن موقع وظیفه امر به معروف و نهی از منکر داشت اما در زمان امام حسن به قول شهید مطهری صابون حکومت معاویه به تن مردم هنوز نخورده بود و نمیدانستند پشت این آدم چه چیزها پنهان است

« لازم بود که امام حسن یک مدتی کناره گیری کند تا ماهیت امویها که بر مردم مخفی و مستور بود آشکار شود تا قیامی که بناست بعد انجام بگیرد از نظر تاریخی قیام موجهی باشد .... » 

 

حالا در یک بررسی تاریخی و با توجه به مبانی آن صلح از نظر عملی ، آیا امروز شرایط ما مثل آن روز است که رییس جمهور اینگونه دم از صلح میزند؟ بله اگر صلحی شرافتمندانه پیش رو باشد و عادلانه، چه کسی بدش می آید که دارایی های مملکت را هدر این آدمهای کاسب تحریم بکند ؟ اگر چنین توافقی در میان باشد ما بی صبرانه منتظر وقوع آن هستیم اما زمانی کسی از سختی کار حرف میزند و میگوید که پذیرش فلان چیز سخت است اما باید پذیرفت که او الا و لابد خود را محکوم به پذیرفتن آن امر میداند چه خوب باشد و چه بد و رییس جمهور دیشب اینگونه از صلح سخن گفته است و همه چیز را هم به پای مردم نوشته که این مردم صلح میخواهند همانطور که در زمان امام حسن خواستند

حال باید پرسید ، آیا مردم جامعه ما اینقدر بی رمق شده اند که حوصله سختی کشیدن ندارند ؟ انچه تجربه انقلاب ثابت کرده این است که هر کجا مردم ببینند که مسئولین واقعا در پی رفع و رجوع مشکلات مردم اند و با آنها صادقانه و صمیمی سخن میگویند این مردم پشت آن مسئول را خالی نمیکنند و اینها مردم کوفه نیستند . بنابراین مسئولین حکومتی بنا بر تجربه هنوز هم از نفوذ بسیار میان مردم برخوردارند و هنوز مردم صمیمت و همدلی را درک میکنند

 

در همین دیدار اخیر رهبری با مسئولان نظام اینطور یکی از مشکلات امروز را رهبری بیان کردند

«  یکی از چالشها هم این است که کسی تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کرده‌اند. اگر حقیقتاً برای مردم بدرستی تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور برای مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفاداری‌اند؛ می‌ایستند، مقاومت میکنند.» 

 

 

دوم اینکه آیا مردم ما چهره آمریکا برایشان هنوز شفاف نیست ؟ اگر برخی روشن فکران بیمار و روزنامه نگاران بی عقل را بگذاریم کنار ، برای بقیه دست امریکا مدتهاست که رو شده

 

با این اوصاف به نظر می آید امروز هیچ شباهتی به دوران حسن بن علی ( ع ) نیست که اگر با فرضی تساهل امیز اینگونه باشد، باید منتظر بود تا پس از خرابکاری ها و بد عهدی های مجدد آمریکا قیامی حسینی برای مقابله با او صورت پذیرد و پوز دشمن به خاک مالیده شود. آیا روحانی در این فکر است که راه را برای شکست آمریکا هموار تر کند؟